نقاشی گلپسری

پارسا مشغول کشیدن نقاشی هست و می پرسه مامانبارون چه رنگیه ؟ می گم آبی

دوباره می پرسه مامان گل چه رنگیه می گم قهوه ایرنگ خاک و بعد ادامه می دهد تا این نقاشی تموم می شه

می گم این چیه می گه این منم دارم گریه می کنم اینم اشکامه واینا هم علامته این لاک پشته و این هم یه جاده خاکی

می گم چرا گریه می کنی ؟ می گه اخه لاک پشت بهمن سواری نداده و اون اقاهه هم گفته بستنی نداریم!!!!!!!!

پارسا در حال اجرای نمایش خاله سوسکه به قول خودش شوشکه

در حال کوکو درست کردن

این روزها در مهدکودک دوستی دارد که همیشه اسمش بر زبانش است نویان عشق پارسا همه چیز با نویان البته دوست زیاد دارد ولی نویان برایش جدا از همه هست . نوتهای موسیقی را یاد گرفته البته به زحمت بابارضای مهربون و شبها در خانه ما صدای اورف و تنک گاهی طبل و سنج و مادری که در حال تمرین خط می باشد و قلمهایی که در دست پارسا و شروع به نوشتن می کند  اهنگ تولدت مبارک و بچه خوب را می تواند بنوازد.