50 ماهگی پارساطلا
می گم شام چی درست کنم پارسا می گه لازمیا یعنی لازانیا رادیو روشنه و دیدم داره می گه مامان آینده ترقه می زنن گوش دادم دیدم رادیو می گه در اینده ترقی می کنیم داریم از خیابون رد می شیم و دیدم دستش را سمت خونه دوستم اشاره می کنه می گه زنگ بزن بهش بگم من لب خونه شمام به من می گه مامان بخورید و بیاشامید ولی اصرار نکنید هر وقت ناراحت بشم سریع می یاد می گه چرا مامان عصبانی هستی بخند کی تو را اذیت کرده نمی دونم چرا نمی شه تو پرشین بلاگ نظر گذاشت دوستان ببخشید می خونمتون ولی نمی تونم نظر بزارم ...
نویسنده :
مامان پارسا
14:46