دو سال و نه ماه و پانزده روز از بهترین روز زندگیمون می گذرد و هر روز زندگیمون با وجود این هدیه الهی خداوند شیرین تر می شود شیرینکاری ها خیلی زیاده که خیلی وقتها فراموش می کنم بنویسم در ماه گذشته ما رفتیم کرج و با روفیا خانم پارک رفتیم خیلی خوب بود و به قول پارسا خاله زهرا و عمو حمید دستتون درد نکنه 28 دی ماه هم به مشهد رفتیم که واقعا عالی بود و به پارسا خیلی خوش گذشت عاشق دسته های عزاداری بود ولی وقتی بهش نزدیک می شدند می ترسید می گفت من و بغل کن مامانم اینا هم مشهد بودند البته هتل هامون یکی نبود ولی دو روز اخر امدند هتل ما مشهد خیلی شلوغ بود خیلی خیلی ولی واقعا شور خاصی داشت تو روزهای شهادت امیدوارم امام رضا همه را حاجت روا کند حاجت ما را ...